ونه اینکه جرءت یابد خویش را با ختمی مرتبت وآلش بسنجدونه حتی با اصحاب ودلدادگانش ونه غلامانش بلکه در درجات چندم هم که قیاس آرد قافیه می بازد
وخلاصه حالی خوش وراستین که درک می کند هیچ است ونه پوچ است بلکه چاره ای بیاندیشدتا توسلی یا شفاعتی یا وصل مقامی ویا عمل به صالحاتی وترک رذیله ای کند
همین من در وقتی دیگر گاهی به سبب اختلاط با مردمی چون خویش ویا خطوات اهریمنی و نفس اماره ای وغفلتی هوای گناهان کوچک وحتی بزرگ در سرمی پروراند ویا چون گناه نکرده خود را محق حقی می داند وظن می برد که تحفه ای است وعددی به حساب آید
پس شرمم باد وتشویش دارم از این تطور
وبیم آنکه نکند هنگام کوس لقا در آن حال بد باشم
وامیددارم دم آخر که ابتدای حیات جاوید است حالم خوش باشد
ان شاءالله به حق محمد وآل پاکش
زندگی در نور ...برچسب : نویسنده : مسا hooo بازدید : 134