زندگی در نور

متن مرتبط با «از درون من نجست» در سایت زندگی در نور نوشته شده است

بیکاری منفور است

  • آقای منسون در کتاب پر فروش وزیبایش به نام (هنر رندانه به تخم گرفتن) اشاره می کند که همیشه دنبال انگیزه برای کاری نگرد گاهی دست زدن به یک کار خودش انگیزه آور است واین چرخه کار انگیزه کار محصول را به راه می اندازد .یاد شعری از حضرت مولانا افتادم :اندرین ره می تراش ومی خراش تادم آخر دمی غافل نباش دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده به ازخفتگیهمان که در فرهنگ اسلامی هم بیکاری ملعون ومبغوض پروردگار است .همان که حتی اگر هیچ کاری هم نداری بجای خیالبافی واوهام زدگی به ذکر گویی حق مشغول باشی . + نوشته شده در  یکشنبه بیست و سوم مهر ۱۴۰۲ساعت 12:24&nbsp توسط ali   |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اعتقاد وبی اعتقادی فلسفی من به اثر دعا

  • با مطالعه نظرات فلسفی وتفسیری اساتید سروش وبازرگان والبته اضافات وکسورات نفس وعقل خویش مدتی به این اعتقاد رسیدم که دعا کردن به مفهوم از خدا چیزی را خواستن تا انجام دهد چندان وجهه ندارد .چندی پیش با دقت در حکمت (هرآنچه بترسی به سرت خواهد آمد) والبته اضطراب محصول آن طی مطالعه ای به قانون جذب ودفاع اهل فضل از این حکمت رسیدم.خلاصه که مخیلات وباورهای ذهنی می تواند اثرات ملموس مادی را جذب سرنوشت کند.خدا پدرتان را بیامرزد لا اقل میشود گفت باور به دعا باور به اثر کردار در سرنوشت نوعی قانون جذب است واینکه خداوند شاید ار همین طریق دعاها را برآورده کرده پاداش وجزای دنیوی بدهد. + نوشته شده در  یکشنبه بیستم آذر ۱۴۰۱ساعت 13:51&nbsp توسط ali   |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • این راز سر به مهر

  • با شتابی شگفت به مرگ نزدیک می شوم این راز سربه مهر .مرگ پایان باشد یا آغاز ابدیت بیاورد یا فنا ترسناک باشد یا محبوب قطعی ترین حقیقت هر زندگیست.واندیشیدن به این ناگزیر راز آلود نیروزاست وسستی آور تضادی نیست بلکه انگیزه من را برای اسلوب خاصی از زیستن می افزاید ورخوت وتردید فزاینده ای در سبک خاصی از بودن .واین مغایرت است که نوسان ومواج بودن احوال من را توجیه می کند .جایی از موج که در غفلت از روز رفتن هستم رفتار واوهام خاصی دارم وهنگام که به یادش می افتم در سوی دیگر موج افکار وکردار دیگر.ومن نمیدانم که اندیشیدن مدام به موعد کوچ بهتر است یا تلاشی بلیغ در فراموش کردن آن برای آرام جان.گو که در روایات به یادآوری مرگ سفارش گردیده اما دانش امروزی چندان باورش نداردویادی اینچنین در تلاش مستمر آدمیان ورقابت مرگبارشان برای پیشی گرفتن وجمع کردن ونشان دادن که خوب نیرویی برای پیشرفت آدمیان شده مانع بزرگیست.آدم امروزی با انکار خیالی مرگ وسعی مجدانه در فراموش کردن کوچ وآذوقه اش سخت در برترشدن ولو به قیمت آرامش وتا سرحد جنون وجان در همین اقامتگاه نقد است والحق که پیشرفت هم کرده چون اصولا او پس اندازی نباید بکند وهرچه هست همین جا جمع میشود وخرج .پایان را مثل اصغر آقا فرهادی باز می گذارم تابعد... + نوشته شده در  پنجشنبه دهم شهریور ۱۴۰۱ساعت 9:55&nbsp توسط ali   |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • وخدایی که بنده من است

  • ومن که چون کاری دارم یادش کنمواو که دست برسینه ایستادهتا نمک سفره ام را ازاو بخواهمحالا اگر خوش داشتم کاری هم برایش بکنمیا عبادتی بفرستمودلی که دیروقتیست به چشمم راه نداردواشکی نمی باردوچون بی خردی ام, ...ادامه مطلب

  • من وحدیث

  • اگر حدیثی را با سند قوی یافتم وآنهم از دولب معصوم ائمه اطهار وآنهم عاری از شبهه تقیه وسوای از بیان در حد درک مردم آن زمان وبقدر عقولهم ودرآن حدیث آمده بود که رگ دستم را بزنم قطعا می زنم, ...ادامه مطلب

  • آغاز داستان

  • یکی بود یکی نبود خدا بود زمین واسمان بود جانور بود اما عقل نبود هیچکس به خدا نمی اندیشید هیچکس عاشق نبود ناگهان در دنیای کوچک ژن ها جهشی رخ داد موجودی جدید به دنیا آمد عقل داشت چون عقل داشت اختیار داشت چون اختیار داشت عاشق شد چون اختیار داشت ازمیوه منیت وشر تناول کرد پس غم وغصه براو عارض شد چیزی که قبل از او بر موجودی عارض نبود وبهشتش دنیا شد یا دنیایی که بهشت بود اینگونه شد وداستان آغازشد وخداوند آدم را ازمیان جهش یافتگان برانگیخت تا راه عاشق ماندن را پاس دارد, ...ادامه مطلب

  • من که آخر بهشت خواهم رفت

  • بی تو هر لحظه ام بی خردیست             بی تو در وبلاگ بهشت کلمه هم بی خردیست من که آخر وبلاگ بهشت کلمه وبلاگ خواهم کلمه رفت              ترسم از دوزخ از       بی خردیست بس که مهربان بود        یارم                این گریز پایی   از    بی خردیست کور وکافرتر از   منکرش     کو                نور مهرش ندیدن از  بی خردیست کشتیم بود وباد     وطوفانها                این فراموشیم     زبی خردیست من که مضطر شدم اوبودم                  نک کنم ناسپاسی از بی خردیست, ...ادامه مطلب

  • مگر من سوگلی ام

  • آن مرد ژنده پوش جوان شغل ندارد بابت نان شب کودک دلبندش سخت در اندیشه است من هرروز چند برابر شام مفصل می اندوزم آن دیگر سخت بیمار است سوای این که روزانه درد آمپولهای گرانقیمت کمیاب را می کشد درد خودش ه, ...ادامه مطلب

  • برهان من برای وجود خدا

  • یقینا روزگار به هر کس روی تلخ خود را هم نشان داده بزنگاهی که مصیبتی جانکاه گریبان را در حد خفگی فشرده درآن حال بی تردید هر مشرکی هم یادی از خدا کرده من نیز از این رسم روزگار بری نبوده ام گاهی در بحبوحه بلا   حتی نزدیکترین یاران هم تورا تنها می گزارند گرچه اگر قصد یاری هم بکنند کاری از پیش نمی برند آنگاه هرچند روسیاه باشی روبه آسمان می کنی گردن  کج می کنی وحس می کنی کسی از همه به تو نزدیکتر است که حل هر مشکلی به اشارتش ممکن است  واین همان برهان وجود خدای مهربان من است امن یجیب المضطر اذا دعا ویکشف السوئ آیا چه کسی دعای مضطر بیچاره را پاسخ می دهد, ...ادامه مطلب

  • حال من

  • این روزها حال من ودخترم حال کسی است که گنجی بزرگ یافته ودلش می خواهد عزیزش هم از آن بهره گیرد ولی آن عزیزباقدر ناشناسی ودون همتی حتی حاضر به برداشتن قدمی نیست چقدر تاسف بار است وخداوند آن گنج است حال من حال گنگی خواب دیده است + نوشته شده در  دوشنبه دوم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:9  توسط ali   |  , ...ادامه مطلب

  • من هم مناظره را دیدم

  • من هم مناظره را دیدم همه چیز عریان بود مثل کشف عورت آنها که سرآمدان میهنم هستند دروغ گفتند تهمت زدند دشنام دادند آبروی هم رابردند وعده های پوچ دادند عوامفریبی کردند معلوم شد همگی از سفره انقلاب خوب فربه شده اند آنها روحانیون طراز اول میهن من وفرماندهان ارشد جنگ وجهاد هستند همگی شیفته خدمتند اما این , ...ادامه مطلب

  • تنها از تو می گویم

  • گاهی که دلم تنگ می شود قلم در دست می گیرم تا با کاغذ درددل کنم موضوعات در ذهنم رژه می روند تنها چیزی که به دلم می نشیند نام ویاد توست دیگران آیینه وار نور را منعکس می کنند اما تو خود نور هستی خود زیبایی وخود حقیقتی دیگران بی نور تو هیچ وپوچند وبه چشم نمی آیند ومن از این حس ناب وزیبا به خود می بالم چ, ...ادامه مطلب

  • ایمان وبازی های کامپیوتری

  • من فکر می کنم مثل بازیهای کامپیوتری که با عبور موفقیت آمیز از هر مرحله وارد مرحله ای می شوی که سخت تر  ودر عین حال لذت بخش تر است بلاتشبیه درجات ایمان هم همین حس را دارد که اگر هر درجه ایمان را خالصانه کسب کنی به درجه ای می رسی که آزمون های سخت تری داری ولی لذت معنوی بیشتری حس می کنی درهردرجه که هستی وصف حال ولذت خود را نمی توانی برای درجات پایینتر خوب بیان کنی هرچه در جه بالاتر باشی سقوط ناگوارتر ورنج آور تر است هر درجه ای که طی کنی به طور خودکار در معرض درجات بالاتر قرار می گیری وان شا الله آخر بازی فی مقعد صدق عند ملیک المقتدر, ...ادامه مطلب

  • شطحی برتطورات حال من

  • این من که دمی در خلوتی عارفانه بیخود می شود ودرک می کند که پیش آن دادار احدوصمدهیچ نیست ودرقیاس با خوبان طریقش شرم وحقارت دارد ونه اینکه جرءت یابد خویش را با ختمی مرتبت وآلش بسنجدونه حتی با اصحاب ودلدادگانش ونه غلامانش بلکه در درجات چندم هم که قیاس آرد قافیه می بازد وخلاصه حالی خوش وراستین که درک می کند هیچ است ونه پوچ است بلکه چاره ای بیاندیشدتا توسلی یا شفاعتی یا وصل مقامی ویا عمل به صالحاتی وترک رذیله ای کند همین من در وقتی دیگر گاهی به سبب اختلاط با مردمی چون خویش ویا خطوات اهریمنی و نفس اماره ای وغفلتی هوای گناهان کوچک وحتی بزرگ در سرمی پروراند ویا چون گناه نکرده خود را محق حقی می داند وظن می برد که تحفه ای است وعددی به حساب آید پس شرمم باد وتشویش دارم از این تطور وبیم آنکه نکند هنگام کوس لقا در آن حال بد باشم وامیددارم دم آخر که ابتدای حیات جاوید است حالم خوش باشد ان شاءالله به حق محمد وآل پاکش, ...ادامه مطلب

  • بازهم

  • باز هم شیطان فریبم داد ورفت آبرویم نزد یارم      برد و  رفت غصه دارم  غصه دارم وای من با غرورش بار من افزود ورفت آن خدا گرچه خطا پوش است لیک نامه ام را پر خطا بنمود ورفت باز هم ماندم ویک دنیا امید گرچه آن شیطان فریبم داد ورفت بی شرف خنجر زکینه می زند زخم زد تنها رهایم کرد ورفت,باز هم مرغ سحر,باز هم شراره حادثه آفرید,بازهم شراره,باز هم تنهایی,بازهم غروب جمعه,بازهم مرغ شب,بازهم مدرسه ام دیرشد,باز هم بخند,باز هم زندگی,باز هم مرغ دلم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها